غلبه بر “دیگری”
انتخاب دوست داشتن برای ارتقای سلامت و برابری نژادی با اذعان به آسیب وارد شده به برخی از جمعیتها و جشن گرفتن همه چیزهای مشترک و اینکه چقدر در کنار هم قویتر هستیم، آغاز میشود. سپس باید از شناخت به عمل، مقابله با ساختارهایی که عدالت را تضعیف کرده اند و موانع فرصت ها را از بین ببریم، حرکت کنیم. نقطه شروع احترام و پذیرش است و تنها در این صورت است که میتوانیم به سمت دسترسی عادلانه به فرصتهای سلامت و رفاه پیش برویم.
نقطه مقابل عشق، نفرت است. گاهی اوقات، این به صراحت از طریق خشونت و لفاظی های خشن بیان می شود، اما اغلب در اشکال ظریف تری از تبعیض که در سیستم ها، سیاست ها و عملکردهای ما نهفته است، قرار می گیرد. نژادپرستی، نقطه مقابل همدلی، برای قرن ها شکل رایج نفرت در این کشور بوده است و مردم را بر اساس یک ویژگی، رنگ پوست، به حاشیه رانده است. نفرت به روشهای دیگری نیز بیان میشود، مانند زمانی که افراد یک هویت، ارزش یا دیدگاه را بالاتر از دیگران قرار میدهند یا زمانی که نهادها بر اساس جنسیت، مذهب، وضعیت مهاجرت یا گرایش جنسی تبعیض قائل میشوند. همه اینها به ما امکان میدهد «دیگران» را در نظر بگیریم، طرز فکری که باعث میشود آنها را کمتر شایستهتر ببینیم و در نتیجه تفاوتها در دسترسی به مراقبتهای بهداشتی، آموزش، مسکن و موارد دیگر را توجیه میکند.
عشق باید وزنه تعادل نیروهای نفرت باشد. با ترویج همدلی و یادآوری انسانیت مشترکمان، عشق می تواند راه را برای نابرابری اجتماعی، اقتصادی و محیطی هموار کند. روی آوردن به عشق به معنای امتناع از تحمل بی عدالتی در هر کجا و برای هر کسی، و در عوض پذیرش تنوع و شمول است. هنگامی که ترکیب گسترده ای از افراد با دیدگاه های مختلف و تجربیات زیسته به طور کامل در فرآیند تجزیه و تحلیل چالش ها، تولید ایده ها و تصمیم گیری دخالت دارند، شرایط برای عدالت فراهم می شود. اما ناامیدی، عصبانیت و انتشار اطلاعات نادرست اغلب ما را نسبت به هدف مشترکمان کور می کند. عدم تمایل به شنیدن نظرات در سراسر طیف سیاسی می تواند درها را ببندد. اگر مایل نباشیم به سخنان کسانی که به شدت با آنها مخالفیم گوش دهیم، نه تنها ترس آنها را کاهش می دهیم، بلکه فرصت اصلاح تفکر خود را نیز از دست می دهیم.
داستان من
زندگی خود من که دارای امتیازاتی است که برای بسیاری از آنها دریغ شده است، چیزهای زیادی در مورد نیروهای عشق و قدرت به من آموخته است. من به خاطر فرصت هایی که در این کشور داشتم بسیار سپاسگزارم، اما به عنوان یک مهاجر که در سن ۱۴ سالگی از مالت به کانادا آمد و سپس در اواخر دهه بیستم به ایالات متحده نقل مکان کرد، ساده لوحانه است که وانمود کنم که مسیر من است. بدون بار بود من به راحتی در مورد برخی از مشکلاتی که در آن سفر داشتم صحبت نمی کنم، که هنوز هم دارم، تا حدی به این دلیل که می دانم دیگران خیلی بدتر را تحمل کرده اند. اما اجازه دهید یک داستان را به اشتراک بگذارم که از رفتار بیتفاوت با کسانی که متفاوت دیده میشوند صحبت میکند.
در دبیرستان، معلم انگلیسی من به مقالات من نمره C منفی می داد. نمیتوانستم بفهمم چرا – تا زمانی که متوجه شدم او واقعاً آن را نمیخواند، بلکه تصور میکردم نمیتوان آن را خیلی خوب نوشت زیرا من با لهجه صحبت میکردم – همانطور که تا به امروز انجام میدهم.
تجربه من به عنوان یک مهاجر به من اجازه داده است که دنیا را از چشم یک غریبه ببینم. کسانی از ما که بومی به دنیا نیامدهایم، موانع قانونی، فیزیکی و نمادینی را که برخی از مردم را از مشارکت کامل در جامعه آمریکا محروم میکند، به چشم میآوریم. آگاهی شخصی ما از نحوه ایجاد ساختارها و سیستمها برای به حاشیه راندن برخی از جمعیتها به راحتی به همدردی پایان ناپذیر برای کسانی تبدیل میشود که به قدرت و امتیاز دسترسی ندارند.
امری ضروری برای ترویج درمان جمعی
همهگیری COVID-19 نمونهای عالی از پیامدهای سلامتی ناشی از بسته بودن در ذهن ما برای صحبت با یکدیگر است. سخت است که از تقسیم بندی هایی که اجازه داده اند چنین منافع اجتماعی آشکاری مانند واکسن ها به ابزار تفرقه افکنی تبدیل شوند، متعجب نشویم. اما اگر ایمنی و اثربخشی آن برای بسیاری از ما در سلامت عمومی آشکار است، شدت مقاومت در برخی زمینهها نه تنها به ما میگوید که عمیقاً اختلاف نظر داریم، بلکه انگیزههای زیادی برای همکاری با یکدیگر داریم. کنار گذاشتن افرادی که به واکسنها اعتماد ندارند، توانایی ما در ارائه استدلالهای متقابل و تغییر عقاید را تضعیف میکند.
در اینجا، من فکر می کنم ما باید ماهیت قدرت و نقش آن در شکل دادن به افکار، خواسته ها و باورهایمان را در نظر بگیریم. اغلب برای تقویت و تقویت نابرابریهای اجتماعی که منبعی از خشم و بیاعتمادی است، استفاده میشود. اگر زور به درستی استفاده شود، میتواند ابزاری برای تغییر ساختارهایی باشد که نژادپرستی را حفظ کرده، نابرابریهای اقتصادی را تشدید کرده و به بسیاری آسیب رسانده است. به عنوان مثال، محققان راه هایی را برای شناسایی مداخلات سیاستی که نابرابری های اقتصادی و بهداشتی را کاهش می دهد، شناسایی کرده اند. مطالعه دیگری شواهد اولیه را نشان داد که درآمد تضمین شده باعث بهبود سلامت و رفاه در یک شهر متوسط می شود. ما باید به دنبال فرصتهای نوآورانه برای غنیسازی تصمیمگیری و تسریع تغییرات ساختاری باشیم که برابری و سلامت نژادی را ممکن میسازد.
فرصت تامین مالی: تحقیقات نوآورانه برای ارتقای برابری نژادی
ذهنیت های «دیگر»، تجربه من به عنوان یک مهاجر، پویایی قدرت: همه این بینش ها اطلاعات زیادی در مورد نحوه تفکر من در مورد سلامتی و نحوه درک من از تأثیر به حاشیه رانده شدن و نژادپرستی ناشی از نفرت دارد. برنامه RWJF Evidence for Action (E4A) با تأکید بر تحقیقاتی که به ارتقای سلامت و برابری نژادی کمک می کند، تحقیقات نوآورانه و دقیق در مورد تأثیر برنامه ها، سیاست ها و شیوه ها بر سلامت و رفاه را تشویق و حمایت می کند. ما قبلاً می دانیم که نژادپرستی برای سلامتی مضر است و به دنبال علم نیستیم تا این واقعیت غیرقابل جایگزین را احیا کنیم. در عوض، ما می خواهیم دقیقا بدانیم نژادپرستی ساختاری چگونه خود را نشان می دهد و برای مقابله با آن چه کاری می توانیم انجام دهیم.
این نقطه تمرکز فرصت های مالی جدید Evidence for Action است. ما بهدنبال پیشنهادهایی هستیم که بررسی میکنند چگونه میتوانیم سیستمها و شیوههای ناعادلانه را از بین ببریم. ما میخواهیم ایدههایی را از طیف وسیعی از مردم بشنویم – محققان، متخصصان، رهبران جامعه، مدافعان و سیاستگذاران – و از تیمهای چند رشتهای استقبال میکنیم.
با هم می توانیم با تمرکز بر محرک های اساسی و ساختاری سلامت به سمت سلامت و برابری نژادی حرکت کنیم. بیشتر یادبگیر و امروز اقدام کن.
درباره نویسنده
دکتر.. ساندرو گالیا او رئیس دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه بوستون است. او رئیس سابق اپیدمیولوژی در دانشکده بهداشت عمومی میلمن دانشگاه کلمبیا، در کنار سایر سمتهای رهبری، و نویسنده کتاب آتی «Infection Next Time» است.